اصطلاحات انگلیسی درباره مهمانی
مهمانیها جزو بخشهای جذاب و مهمی از فرهنگ اجتماعی هستند و اصطلاحات مربوط به آنها در مکالمات روزمره بسیار کاربرد دارند. در این مقاله، به بررسی برخی از این اصطلاحات و معنای آنها میپردازیم.
فهرست مطلب:
1. Party Animal
معنی: فردی که بسیار اهل مهمانی و تفریح است.
مثال:
- Sarah is a real party animal; she goes to a party almost every weekend.
- سارا واقعاً یک فرد سرخوش است؛ او تقریباً هر آخر هفته به یک مهمانی میرود.
2. Throw a Party
معنی: برگزاری یک مهمانی.
مثال:
- We’re going to throw a big party for John’s birthday next month.
- ما ماه آینده برای تولد جان یک مهمانی بزرگ برگزار خواهیم کرد.
3. Crash a Party
معنی: بدون دعوت به یک مهمانی رفتن.
مثال:
- We didn’t know anyone there, we just crashed the party.
- ما کسی را در آنجا نمیشناختیم، فقط بدون دعوت به مهمانی رفتیم.
4. Housewarming Party
معنی: مهمانی برای جشن گرفتن نقل مکان به خانه جدید.
مثال:
- They invited us to their housewarming party next Saturday.
- آنها ما را برای مهمانی خانهگرمکنی خود در شنبه آینده دعوت کردند.
5. Potluck Party
معنی: مهمانیای که هر مهمان یک غذای خانگی به همراه میآورد.
مثال:
- We’re having a potluck party, so everyone should bring a dish to share.
- ما یک مهمانی پاتلاک داریم، پس همه باید یک غذا برای تقسیم با دیگران بیاورند.
6. RSVP
معنی: درخواست تأیید حضور در مهمانی (از عبارت فرانسوی “Répondez S’il Vous Plaît”).
مثال:
- Please RSVP by the end of the week if you plan to attend the wedding.
- لطفاً اگر قصد دارید در عروسی شرکت کنید، تا پایان هفته تأیید حضور دهید.
7. Host/Hostess
معنی: میزبان یا میزبان زن مهمانی.
مثال:
- The hostess greeted us warmly as we arrived at the party.
- میزبان زن ما را به گرمی هنگام ورود به مهمانی خوشامد گفت.
8. Guest of Honor
معنی: مهمان ویژهای که به خاطر او مهمانی برگزار میشود.
مثال:
- The guest of honor at the dinner was the company’s CEO.
- مهمان ویژه در شام، مدیرعامل شرکت بود.
9. BYOB (Bring Your Own Bottle/Bring Your Own Booze)
معنی: به مهمانی نوشیدنی خودتان را بیاورید.
مثال:
- It’s a BYOB party, so don’t forget to bring your favorite drink.
- این یک مهمانی BYOB است، پس فراموش نکنید نوشیدنی مورد علاقهتان را بیاورید.
10. Party Favors
معنی: هدایا یا یادگاریهای کوچکی که به مهمانان داده میشود.
مثال:
- The kids were excited to receive their party favors at the end of the birthday party.
- بچهها از دریافت هدایا در پایان مهمانی تولد هیجانزده بودند.
11. Dance Floor
معنی: جایی در مهمانی که برای رقصیدن اختصاص داده شده است.
مثال:
- Everyone was having a great time dancing on the dance floor.
- همه در حال رقصیدن بر روی زمین رقص اوقات خوبی را سپری میکردند.
12. Playlist
معنی: لیست آهنگهایی که برای پخش در مهمانی انتخاب شدهاند.
مثال:
- She spent hours creating the perfect playlist for the party.
- او ساعتها برای ساختن پلیلیست کامل برای مهمانی وقت صرف کرد.
13. Social Butterfly
معنی: فردی که خیلی اجتماعی است و در مهمانیها با همه صحبت میکند.
مثال:
- At the party, Jessica was a social butterfly, mingling with everyone.
- در مهمانی، جسیکا مانند یک پروانه اجتماعی با همه در حال گفتگو بود.
14. Open Bar
معنی: باری که در آن نوشیدنیها به صورت رایگان سرو میشوند.
مثال:
- The wedding had an open bar, so everyone could enjoy their favorite drinks.
- در عروسی یک بار آزاد وجود داشت، بنابراین همه میتوانستند نوشیدنیهای مورد علاقه خود را بنوشند.
15. Party Pooper
معنی: کسی که لذت مهمانی را خراب میکند.
مثال:
- Don’t be a party pooper, join us on the dance floor!
- مهمانی خرابکن نباش، به ما روی زمین رقص ملحق شو!
16. Cocktail Party
معنی: مهمانیای که در آن کوکتل و نوشیدنیهای سبک سرو میشود.
مثال:
- They are hosting a cocktail party to celebrate their new business venture.
- آنها یک مهمانی کوکتل برای جشن گرفتن کسب و کار جدیدشان برگزار میکنند.
17. Birthday Bash
معنی: جشن تولد بزرگ و مفصل.
مثال:
- Her 30th birthday bash was the talk of the town.
- جشن تولد سی سالگی او در شهر پر سر و صدا بود.
18. Surprise Party
معنی: مهمانیای که به صورت غافلگیرانه برای فردی ترتیب داده میشود.
مثال:
- We planned a surprise party for Jane’s graduation.
- ما یک مهمانی غافلگیرانه برای فارغالتحصیلی جین ترتیب دادیم.
19. After-Party
معنی: مهمانی که بعد از یک رویداد اصلی برگزار میشود.
مثال:
- The after-party was even more fun than the main event.
- مهمانی بعد از رویداد اصلی حتی از خود رویداد اصلی هم جالبتر بود.
20. Dress Code
معنی: قوانین لباس پوشیدن برای یک مهمانی.
مثال:
- The dress code for the party is formal, so wear your best suit or dress.
- قوانین لباس پوشیدن برای مهمانی رسمی است، پس بهترین کت و شلوار یا لباس خود را بپوشید.
این اصطلاحات میتوانند در درک بهتر مکالمات مربوط به مهمانیها و استفاده درست از آنها در موقعیتهای مختلف اجتماعی کمک کنند. امیدوارم این مقاله برای شما مفید باشد.