اصطلاحات

اصطلاحات انگلیسی مربوط به سفر

سفر یکی از جذاب‌ترین و هیجان‌انگیزترین فعالیت‌هایی است که هر کسی می‌تواند انجام دهد. اما برای اینکه بتوانیم در سفرهای خودمان بهتر ارتباط برقرار کنیم، آشنایی با اصطلاحات انگلیسی مربوط به سفر ضروری است.

در ادامه به بررسی تعدادی از این اصطلاحات می‌پردازیم.

1. Travel Agent (نماینده مسافرتی)

معنی: فرد یا شرکتی که برنامه‌ریزی و رزرو سفرها را انجام می‌دهد.

“We booked our vacation through a travel agent.”

“ما تعطیلات خود را از طریق یک نماینده مسافرتی رزرو کردیم.”


2. Itinerary (برنامه سفر)

معنی: یک لیست یا برنامه زمان‌بندی که جزئیات سفر را شامل می‌شود.

“The travel agent provided us with a detailed itinerary.”

“نماینده مسافرتی یک برنامه سفر دقیق به ما ارائه داد.”


3. Layover (توقف کوتاه)

معنی: مدت زمانی که مسافران بین دو پرواز در یک فرودگاه می‌گذرانند.

“We had a three-hour layover in Dubai.”

“ما یک توقف سه‌ساعته در دبی داشتیم.”


4. Round Trip (سفر رفت و برگشت)

معنی: سفری که شامل رفت و برگشت به مقصد می‌شود.

“We bought a round-trip ticket to New York.”

“ما بلیط رفت و برگشت به نیویورک خریدیم.”


5. Jet Lag (اختلال خواب پس از سفر)

معنی: خستگی و تغییرات در الگوی خواب که به دلیل تغییر مناطق زمانی پس از یک پرواز طولانی ایجاد می‌شود.

“I’m suffering from jet lag after my flight from Tokyo.”

“بعد از پرواز از توکیو دچار اختلال خواب شده‌ام.”

جمله های انگلیسی درباره سفر رفتن
جمله های انگلیسی درباره سفر رفتن

6. Backpacker (کوله‌پشتی‌گرد)

معنی: فردی که با کوله‌پشتی سفر می‌کند و معمولاً بودجه کمی دارد.

“Many backpackers visit Southeast Asia.”

“بسیاری از کوله‌پشتی‌گردها به جنوب شرقی آسیا سفر می‌کنند.”


7. Accommodation (محل اقامت)

معنی: مکانی که برای اقامت موقت در طول سفر استفاده می‌شود.

“We need to find accommodation in Paris.”

“باید در پاریس یک محل اقامت پیدا کنیم.”


8. Tourist Attraction (جاذبه توریستی)

معنی: مکانی که به دلیل زیبایی یا ویژگی خاص خود گردشگران زیادی را جذب می‌کند.

“The Eiffel Tower is a famous tourist attraction.”

“برج ایفل یک جاذبه توریستی معروف است.”


9. Sightseeing (دیدن اماکن دیدنی)

معنی: فعالیتی که شامل بازدید از مکان‌های دیدنی و مشهور می‌شود.

“We spent the day sightseeing in Rome.”

ترجمه: “تمام روز را به دیدن اماکن دیدنی در رم گذراندیم.”


10. Travel Insurance (بیمه مسافرتی)

معنی: بیمه‌ای که هزینه‌های غیرمنتظره سفر را پوشش می‌دهد.

“It’s important to have travel insurance in case of emergencies.”

“داشتن بیمه مسافرتی در مواقع اضطراری مهم است.”


با آشنایی با این اصطلاحات، شما می‌توانید سفرهای خود را بهتر برنامه‌ریزی کرده و از تجربه‌های جدید لذت ببرید. امیدواریم این مقاله برای شما مفید واقع شده باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا