اصطلاحات انگلیسی درباره خانهداری
خانهداری شامل انجام وظایف روزانه و نگهداری از خانه است. آشنایی با اصطلاحات انگلیسی مربوط به خانهداری میتواند در ارتباط با دیگران و درک دستورالعملها کمککننده باشد.
در این مقاله، به برخی از مهمترین اصطلاحات مربوط به خانهداری اشاره میکنیم و برای هر کدام مثالی با ترجمه آوردهایم.
فهرست مطلب:
1. Housekeeping
Housekeeping به معنای خانهداری و انجام وظایف روزمره مانند تمیزکاری، شستوشو و مراقبت از خانه است.
Good housekeeping helps keep the home clean and organized.
خانهداری خوب به تمیز و مرتب نگه داشتن خانه کمک میکند.
2. Chores
Chores به وظایف و کارهای روزانهی خانه اشاره دارد، مانند جارو کردن، ظرف شستن و لباس شستن.
I have to do my chores before I can go out with my friends.
باید کارهای خانهام را انجام دهم قبل از اینکه بتوانم با دوستانم بیرون بروم.
3. Vacuuming
Vacuuming به معنای جاروبرقی کشیدن است و یکی از وظایف مهم در خانهداری محسوب میشود.
She spends every Saturday morning vacuuming the entire house.
او هر شنبه صبح را صرف جاروبرقی کشیدن تمام خانه میکند.
پیشنهاد میکنیم مقاله 20 اصطلاح پرکاربرد انگلیسی با خانه را نیز بخوانید.
4. Dusting
Dusting به معنای گردگیری است و شامل پاک کردن گرد و غبار از سطوح مختلف خانه میشود.
Dusting the shelves is necessary to keep the living room clean.
گردگیری قفسهها برای تمیز نگه داشتن اتاق نشیمن ضروری است.
5. Laundry
Laundry به معنای شستوشوی لباسها است و شامل شستن، خشک کردن و تا کردن لباسها میشود.
I do laundry every Sunday to have clean clothes for the week.
هر یکشنبه لباسهایم را میشویم تا برای هفته لباسهای تمیز داشته باشم.
6. Ironing
Ironing به معنای اتو کشیدن لباسها برای از بین بردن چین و چروک است.
Ironing shirts takes time, but it makes them look neat.
اتو کشیدن پیراهنها زمانبر است، اما آنها را مرتب جلوه میدهد.
7. Sweeping
Sweeping به معنای جارو کردن کف زمین با جارو است.
Sweeping the kitchen floor is a daily chore in our house.
جارو کردن کف آشپزخانه یک وظیفه روزانه در خانه ماست.
8. Mopping
Mopping به معنای طی کشیدن و تمیز کردن کف زمین با استفاده از طی مرطوب است.
After sweeping, I always mop the floor to make sure it’s really clean.
بعد از جارو کردن، همیشه کف را طی میکشم تا مطمئن شوم واقعاً تمیز است.
9. Window Cleaning
Window Cleaning به معنای تمیز کردن پنجرهها از داخل و خارج است.
Window cleaning is important to let more natural light into the house.
تمیز کردن پنجرهها برای ورود نور طبیعی بیشتر به خانه مهم است.
10. Tidying Up
Tidying Up به معنای مرتب کردن و ساماندهی خانه است.
I spent the afternoon tidying up my room.
بعدازظهر را صرف مرتب کردن اتاقم کردم.
11. Dishwashing
Dishwashing به معنای شستن ظروف است که میتواند با دست یا با ماشین ظرفشویی انجام شود.
After dinner, I usually help with dishwashing.
بعد از شام معمولاً به شستن ظروف کمک میکنم.
12. Bed Making
Bed Making به معنای مرتب کردن و درست کردن تخت خواب است.
Making the bed every morning helps start the day with a sense of accomplishment.
درست کردن تخت خواب هر صبح کمک میکند روز را با حس موفقیت آغاز کنید.
13. Taking Out the Trash
Taking Out the Trash به معنای خارج کردن زبالهها از خانه و بردن آنها به محل دفع زباله است.
It’s my brother’s job to take out the trash every night.
کار برادرم است که هر شب زبالهها را بیرون ببرد.
14. Organizing
Organizing به معنای ساماندهی و مرتب کردن وسایل و لوازم خانه است.
Organizing the closet makes it easier to find clothes in the morning.
مرتب کردن کمد لباس، پیدا کردن لباسها در صبح را آسانتر میکند.
15. Cleaning Supplies
Cleaning Supplies به ابزار و موادی که برای تمیز کردن خانه استفاده میشوند، مانند جارو، طی، مایع شوینده و دستمالها، اشاره دارد.
Make sure you have all the necessary cleaning supplies before starting your chores.
قبل از شروع کارهای خانه، مطمئن شوید که همه لوازم تمیزکاری مورد نیاز را دارید.
16. Deep Cleaning
Deep Cleaning به معنای تمیزکاری عمیق و دقیق خانه است که شامل تمیز کردن نقاطی میشود که معمولاً در تمیزکاری روزانه مورد توجه قرار نمیگیرند.
We do a deep cleaning of the house every few months to keep it in good condition.
هر چند ماه یکبار یک تمیزکاری عمیق از خانه انجام میدهیم تا در وضعیت خوبی نگه داشته شود.
آشنایی با اصطلاحات انگلیسی مربوط به خانهداری میتواند در انجام وظایف روزانه و ارتباط با دیگران بسیار مفید باشد. از طریق مثالهای ارائه شده در این مقاله، میتوانید به راحتی این اصطلاحات را درک کرده و به کار بگیرید.