20 اصطلاح کاربردی درباره حیوانات + ترجمه
“Butterflies in my stomach”به نظر شما این جمله به چه معناست؟ پروانه درون شکم من؟ اصلا معنی نمیدهد! این عبارت یک اصطلاح است و نمیتوان به راحتی معنی آن را از ظاهر کلمات حدس زد. این اصطلاح به معنای اضطراب و هیجان داشتن است.
در این مقاله با دیجی زبان همراه باشید تا تعدادی از این اصطلاحات مهم و کاربردی در مورد “حیوانات (animals)” را بررسی کنیم.
فهرست مطلب:
A scapegoat
سپر بلا؛ قربانی
You want another scapegoat to shift the blame on him. I’m not going to be a candidate.
تو باز هم یه نفرو میخوای که سپر بلا بشه و همه تقصیرارو بندازی گردنش. اون یک نفر من نخواهم بود.
Separate the sheep from the goats
خوب رو از بد تشخیص دادن
Don’t worry. This race will separate the sheep from the goats.
نگران نباش. این مسابقه خوب و بد رو از هم جدا میکنه.
As gentle as a lamb
خیلی لطیف و مهربون
Laura was gentle as a lamb when dealing with the slaves.
لارا در برخود با بردهها خیلی مهربون بود.
As innocent as a lamb
بیگناه؛ معصوم مثل فرشتهها
نکته: در زبان انگلیسی، بره (lamb) نماد معصومیت و پاگی و سادگی است.
Look at the children. They’re as innocent as lambs.
به بچهها نگاه کن. مثل فرشتهها معصوم و پاکن.
As fat as a pig
از چاقی داره میترکه؛ خیلی چاق
I won’t wear it. I look fat as a pig in this dress.
من اینو نمیپوشم. با این لباس خیلی چاق به نظر میرسم.
As happy as a pig in mud/a clam/a lark
(از خوشحالی) در پوست خود نگنجیدن؛ خر کیف شدن 🙂
Tom was as happy as a pig in mud when they won the match.
وقتی تیم برنده شد، تام داشت از خوشحالی بال درمیاورد.
Children were playing and moving around as happy as a clam.
بچهها خیلی خوشحال درحال بازی کردن و جست و خیز کردن بودن.
Bob was happy as a lark when Sophia said yes.
وقتی سوفیا “بله” گفت، باب از خوشحالی در پوست خودش نمیگنجید.
Piggyback
سواری دادن؛ کولی دادن
Children love riding piggyback on their father’s shoulders.
بچهها عاشق سواری گرفتن از باباهاشون هستن.
A wolf in sheep’s clothing
گرگی در لباس میش
Her boyfriend looked like a real gentleman, but in fact he was a wolf in sheep’s clothing.
دوست پسرش خیلی آقا به نظر میرسید؛ اما در حقیقت گرگی در لباس میش بود.
The bird is/has flown
پرنده از قفس پرید؛ جا تر و بچه نیست
When the police arrived to arrest him, it was too late. The bird had flown.
وقتی پلیس رسید تا دستگیرش کنه، دیگه دیر شده بود و پرنده از قفس پریده بود.
Birds of a leather flock together
کبوتر با کبوتر باز با باز
Oh, his wife is a also teacher? well, birds of a leather flock together.
اوه همسرش هم معلمه؟ خب کبوتر با کبوتر باز با باز (جفت/هم نوع خودشو پیدا کرد).
Busy as a bee
وقت آزاد نداشتن؛ مشغول بودن
My father is busy as a bee; we can’t see her even at night.
پدرم خیلی سرش شلوغ است، ما حتی شب هم او را نمیبینیم.
The world is your oyster
دنیا به کام تو است؛ موقعیتهای خوب پیش روی شماست
You are very skillful, and you will make a good life. The world is your oyster.
تو خیلی با استعدادی و زندگی خوبی رو خواهی ساخت. کلی موقعیتهای خوب پیش روته.
Eagle eyes
آدم تیزبین؛ ریزبین
نکته: این عبارت به معنای چشمان تیزبین عقاب است که به افراد بسیار دقیق و تیزبین اشاره میکند.
My eagle-eyed mother found that there is something wrong.
مادر تیزبین من متوجه شد یک مشکلی وجود دارد.
A little bird told me
کلاغه بهم گفت
– Who said this secret to you? – A little bird told me.
– چه کسی این راز رو بهت گفت؟ – کلاغه.
You can’t teach an old dog new tricks
هیچ راهی برای تغییر دادن فردی وجود نداره؛ نرود میخ آهنین در سنگ؛ پیر را تعلیم دادن مشکل است
نکته: در این اصطلاح از old dog استفاده شدهاست، زیرا تربیت سگهای پیر کار خیلی سختی است.
A: What’s your problem?
B: I can’t stand my husband because he is stingy.
A: Did you talk to him?
B: Yeah, but you can’t teach an old dog new tricks.
مشکلت چیه؟
همسرم خسیسه و من دیگه نمیتونم تحمل کنم.
باهاش حرف زدی؟
آره ولی نرود میخ آهنین در سنگ (تغییر نمیکنه).
Hold your horses
دست نگه داشتن از انجام کاری، تند نرفتن
A: I am as busy as a bee; I don’t know what to do.
B: Don’t worry, hold your horses for a minute and then keep going.
سرم خیلی شلوغه و نمیدونم چیکار کنم.
نگران نباش، یه دقیقه دست نگهدار و بعد ادامه بده.
Elephant in the room
مثل روز روشنه؛ کاملا واضحه
All of my family knows what the problem is. It’s an elephant in the room.
همهی خانوادهم میدونن مشکل چیه. مثل روز روشنه.
Top dog
فرد بسیار مهم؛ برتر؛ رئیس
Jennifer is a top dog in our class, even though, she is still young.
اگرچه جنیفر خیلی جوان است اما در کلاس ما بسیار پر نفوذه.
Plenty of fish in the sea
آدم که قحط نیست؛ حق انتخاب زیاده
نکته: از این عبارت وقتی کسی در رابطه ای شکست میخورد برای تسلی دادن به آن فرد، استفاده میشود که میتوانید پارتنر دیگری پیدا کنید.
I know you are in a bad condition, but don’t worry; there are plenty of fish in the sea.
متوجه هستم که در شرایط بدی هستی؛ اما نگران نباش چیزی که زیاده شوهره 🙂
Kill two birds with one stone
با یک تیر دو نشان زدن
I went to see a doctor for both my headache and stomachache. I killed two birds with one stone.
هم برای سردردم و هم دل دردم دکتر رفتم، با یه تیر دو نشون زدم.
امیدواریم این اصطلاحات کاربردی برای شما عزیزان مفید باشند. برای تمرین بیشتر ما برای شما متنی کوتاه را آماده کردیم تا آن را ترجمه کنید:
My husband is very rich and top dog in his firm but it’s elephant in the room that he is very stingy. I totally know that I can’t teach an old dog new tricks but my problem is that I love him and I can’t tolerate him at the same time. My eagle eyed friend said, there are plenty of fish in the sea and try to get divorce but I can’t.