اصطلاحات

8 اصطلاح کاربردی انگلیسی درباره خانواده

همه ما از اهمیت اصطلاحات با خبر هستم. برای صحبت کردن درباره‌ی هر موضوعی نیاز به دانستن لغات و کلمات آن موضوع داریم.

در این مقاله قصد داریم 8 تا از اصطلاحات مهم در زمینه‌ی خانواده که بسیار موضوع مهمی است، را بررسی کنیم. با ما تا انتهای مقاله همراه باشید.

Bob’s your uncle

به همین سادگی؛ والسلام؛ همین و بس

نکته: از این عبارت وقتی که تمام تلاش برای انجام کاری صورت گرفته است و وقت آن رسیده‌است که نتیجه را ببینید استفاده می‌شود.

You did your best, and Bob’s your uncle.

تو تلاشت را کردی و می‌توانی راحت باشی.


Like father, like son

پسر کو ندارد نشان از پدر؛ پسر به پدرش رفته است

نکته: می‌توان این عبارت را به این شکل تغییر داد:

Like mother, like daughter

دختری که شبیه مادرشه

Richard is a doctor as his father, like father like son.

ریچارد هم مثل پدرش پزشکه، پسر کو ندارد نشان از پدر.

اصطلاح انگلیسی پسر کو ندارد نشان از پدر

The apple never falls far from the tree

برای بیان شباهت بین دو نفر در یک خانواده بیان می شود.

She is generous like her mother because the apple never falls far from the tree.

او همانند مادرش بخشنده و سخاوتمند است چون که به مادرش رفته است.


Something runs in the family

ارثی بودن چیزی در خانواده (هوش، بیماری، توانایی و …)، ژنتیکیه؛ تو خونشه

She and her brother are really smart; intelligence runs in their family.

او و برادرش خیلی باهوش هستند، هوش در خانواده‌ی آن‌ها ارثی است.


Breadwinner

نان آور خانواده

Both my mother and my father are breadwinners.

هم پدر و هم مادرم مسئولیت مالی خانواده را بر عهده دارند.


Helicopter parenting

والدینی که بیش از حد از فرزندانشان مراقبت می‌کنند؛ والدین بیش کنترل

Helicopter parenting limits a child’s chances to search the world on their own or learn from mistakes.

 والدین بسیار دلواپس (والدین هلیکوپتری) شانس‌های کودک را برای بررسی جهان و یادگیری از اشتباهات خود، محدود می‌کند.

جملات انگلیسی درباره خانواده

Accident of birth

چیزی که به خاطر خانواده به دست آمده است نه با تلاش و پشتکار

She passed the exam not for her knowledge but for accident of birth because she came from a rich family.

او امتحانش را نه برای علمش بلکه بخاطر شانس تولدش پاس کرد؛ زیرا از یک خانواده ی بسیار پولدار است.


Family man

مرد خانواده‌دار؛ مرد عیالوار

He is a family man, a great father and good husband.

او یک مرد خانواده‌دار است، یک پدر عالی و همسر خوب.


امیدواریم این مقاله از دیجی زبان برای شما عزیزان مفید بوده باشد. یکبار دیگر اصطلاحات را مرور کنید و سعی کنید آن‌ها را به خاطر بسپارید و بعد برای تمرین بیشتر به سوالات زیر که مرتبط با اصطلاحات بالا است پاسخ دهید.

توضیح فارسی اصطلاحات را بخوانید و اصطلاح مورد نظر را بنویسید:

  1. خانواده‌ای که بسیار نگران و دلواپس فرزندان خود هستند
  2. پسر کو ندارد نشان از پدر
  3. نان آور خانواده
  4. ارثی بودن چیزی در خانواده
  5. کار تمام شده و راحت باش

مریم صفری

فارغ التحصیل کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه مازندران هستم. 8 سال سابقه‌ی تدریس زبان دارم و در کنار تدریس ترجمه و مقاله نویسی هم انجام میدم. من عاشق کارمم و با لذت وصف ناپذیری تدریس می کنم، با عشق در کنارتون هستم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا