اصطلاحات

25 اصطلاح انگلیسی جذاب با رنگ‌ها

با استفاده از اصطلاحات انگلیسی می‌توان تحولی شگفت‌انگیز در استفاده‌ی روزمره از انگلیسی به وجود آورد. برای یادگیری بهتر اصطلاحات باید از آن‌ها در جملات استفاده کرد.

در این مقاله به معرفی 25 اصطلاح درباره رنگ‌ها (color idioms) به همراه استفاده از آن‌ها در جملات می‌پردازیم. Stay tuned 🙂

Feel blue

احساس ناراحتی داشتن؛ افسرده و پکر بودن

It’s raining today; and I feel blue.

امروز هوا بارونیه و من احساس افسردگی دارم.

اصطلاح افسردگی به انگلیسی

Once in a blue moon

به ندرت، گاه گاهی

.Once in a blue moon, he comes here

به ندرت به اینجا میاد.


Out of the blue

خیلی یهویی

Her ex-boyfriend turned up in her wedding party out of the blue.

دوست پسر سابقش خیلی یهویی/از ناکجا آباد توی مراسم عروسیش سر و کله‌ش پیدا شد.


Blue blood

اشراف زاده؛ آقا زاده؛ خونش رنگیه

You shouldn’t behave like this. You have blue blood in your veins.

تو نباید اینطور رفتار کنی. خون اشراف زادگی در رگ‌های توعه.


To give someone/get the green light

اجازه دادن؛ چراغ سبز نشون دادن

Did he give his daughter the green light?

آیا او به دخترش اجازه داد؟

چراغ سبز نشان دادن به انگلیسی

To be green

خام و ناپخته بودن

He’s just 18. He’s so green to lead the company.

اون فقط 18 سالشه. برای اداره‌ی اون شرکت خیلی ناپخته‌ست.


The grass is always greener on the other side

مرغ همسایه غازه

برای شرایطی که به داشته‌های خودمون قانع نیستیم و فکر می‌کنیم چیزی که دیگران دارن بهتره و غبطه می‌خوریم.

– I’ve been always thinking I’d be happier working for that company.
– Oh, the grass is always greener on the other side.

– همیشه به این فکر می‌کنم که اگه توی اون شرکت کار می‌کردم، خوشبخت‌تر بودم.
– آره همیشه مرغ همسایه غازه. (فکر می‌کنیم چیزی که بقیه دارن بهتره)


In the pink

سالم و سلامت بودن؛ تندرست بودن

After two weeks resting, he’s in the pink.

بعد از دو هفته استراحت دیگه حسابی سالم و سرحاله.


To see pink elephants

مست بودن؛ خیال کردن

I think Joe saw a few pink elephants last night.

فک کنم جو یکم دیشب مست کرده بود.


To paint the town red

بیرون رفتن و خوش گذروندن؛ کیف کردن

Last weekend, we went to Margaret’s party and painted the town red.

هفته پیش رفتیم به مهمونی مارگارت و کلی خوش گذروندیم و کیف کردیم.


To see red

از کوره در رفتن؛ عصبانی شدن؛ خون جلوی چشمشو گرفته

Tomas saw red when he saw them bullying the little kid, and beat them up.

توماس وقتی دید که دارن به اون بچه زور میگن، از کوره در رفت و کتکشون زد.

عصبانی شدن به انگلیسی

To be in the red

بدهکار بودن

My cousin has been in the red for about three years.

پسردایی من حدود سه ساله که بدهکاره.


To be in the black

در موقعیت سودآور بودن

متضاد be in red هست.

His company has been in the black since he started the new techniques.

از وقتی که تکنیک‌های جدید رو شروع کرده، شرکتش به سوددهی رسیده.


Black eye

چشم کبود؛ بادمجون زیر چشم

Yesterday, I saw Mark with a black eye. I guess had one of his other fights.

دیروز مارک رو دیدم که چشمش کبود بود؛ فک کنم باز دعوا کرده.

چشم کبود به انگلیسی

Black and white

  1. مکتوب کردن؛ نوشتن 2. ساده؛ واضح؛ شفاف و قابل فهم

Everything in the contract is in black and white; no worries.

همه چیز در قرارداد مکتوب شده است. جای هیچ نگرانی نیست.

Don’t be naive. Everything isn’t as black and white as you consider.

اینقدر ساده لوح نباش. همه چیز اونقدری که تو فکر میکنی ساده نیست.


Black as night

خیلی تاریک؛ تاریکی ظلمات

I can’t sleep well in this room because it’s black as night.

نمی‌تونم در این اتاق به خوبی بخوابم چون خیلی تاریکه.


Black sheep

مایه ننگ؛ وصله ناجور

Susan is the black sheep among my friends; I can’t trust her.

سوزان در بین دوستانم مایه ننگه، نمی‌تونم بهش اعتماد کنم.

مایه ننگ به انگلیسی

In someone’s black list

مایه‌ی بی آبرویی و ننگ کسی بودن

Trump will be in a lot of people’s black list for a long time.

ترامپ برای مدت‌ها مایه‌ی ننگ اکثر مردم خواهد بود.


Golden opportunity

فرصت طلایی

Participating in her class is a golden opportunity for me.

شرکت در کلاس‌های او برای من یه فرصت طلاییه.


To be yellow

ترسو و بزدل بودن

Don’t be so yellow and continue.

انقدر ترسو نباش و ادامه بده.


A white elephant

چیز گران و بی‌فایده؛ به درد جرز دیوار میخوره

Car is a white elephant for my father.

ماشین برای پدرم یه چیز گرون و به دردنخوره.


To whitewash something

ماست مالی کردن

Martha used to whitewash her mistakes.

مارتا همیشه عادتش بود که اشتباهاتشو ماست مالی کنه.


As white as a sheet / ghost

رنگ پریده؛ رنگش مثل گچ سفید شده

You are as white as a sheet; go home and sleep.

خیلی رنگت پریده، برو خونه و استراحت کن.


White lie

دروغ مصلحتی

I was late for the exam; so I told the professor a little white lie and made up a story.

دیر رسیدم سرجلسه امتحان و به استاد یه دروغ مصلحتی کوچیک گفتم و یه داستانی سر هم کردم.


Every cloud has a silver lining

در نامیدی بسی امید است

Although you failed in exam, but don’t worry. Every cloud has a silver lining.

هرچند که در امتحانت رد شدی اما نگران نباش. در ناامیدی بسی امید است.

در ناامیدی بسی امید است به انگلیسی

ممنونم که تا پایان مقاله با ما همراه بودید. همانطور که می‌دانید بعد از آشنا شدن با عبارات باید از آن‌ها استفاده کرد تا در ذهن ثبت شوند. ما در اینجا برای شما جملاتی آماده کردیم. این جملات را با دقت بخوانید و اصطلاح درست را در جای خالی بگذارید.

1. You should start driving and …………….
2. Never give up and keep going because …………….
3. It’s ……………. for me, I should do my best to win the game.
4. To be honest, I can’t buy a new car because I’m ………………
5. It’s weird, …………….. he reads book.

مریم صفری

فارغ التحصیل کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه مازندران هستم. 8 سال سابقه‌ی تدریس زبان دارم و در کنار تدریس ترجمه و مقاله نویسی هم انجام میدم. من عاشق کارمم و با لذت وصف ناپذیری تدریس می کنم، با عشق در کنارتون هستم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا